تامین مالی از بازار بدهی یا بازار سهام؟
در این نوشتار که آقای حامد قدوسی، اقتصاددان و مدرس دانشگاه استیونس نیوجرسی در کانال تلگرامی ((یک فنجان چای داغ)) منتشر کرده اند، به این سوال پاسخ داده می شود که چرا با وجود اینکه می گویند تامین مالی بجای بانک باید از بازار سرمایه باشد، چرا اکثر تامین مالی های دنیا از بازار بدهی انجام می گیرد.
احتمالا این سوال برای خیلی از خوانندگان پیش آمده است که مگر نمیگویند تامین مالی به جای بانک باید از بازار سرمایه باشد؟ پس چرا شما میگویی که اکثریت تامین مالی در دنیا از «بازار بدهی» انجام میشود؟ اصل هدف من از نوشتن این سری مطالب اتفاقا پرداختن به همین سوال و سوءبرداشت قدیمی است.
جواب کوتاه این است: بدهی – خصوصا برای شرکتهای بزرگ – منحصر به «وام بانکی» نیست. اتفاقا شرکتهای بزرگ در دنیا خیلی به ندرت از بانک وام میگیرند. اصل تامین مالی آنها از انواع و اقسام «اوراق شرکتی» یا همان Corporate Bonds است. بازار سرمایه هم معادل بازار سهام نیست!
اوراق شرکتی یعنی چه؟ یعنی شرکت برای تامین مالیاش یک کاغذی منتشر میکند که میگوید در فلان تاریخ (سررسید) و فلان تاریخها (کوپن) فلان مبالغ به دارنده پرداخت میکند. این را در بازار میفروشد و با پول آن تامین مالی میکند و در عوض به تدریج به دارندگان سود و اصل را در آینده میپردازد. کمابیش شبیه اوراق خزانه که در ایران داریم. در این روش به جای این که شرکت جلوی بانک گردن کج کند تا وام بگیرد، خودش مستقیم به میدان میآید و مستقیما از صاحبان پسانداز (مثل صندوقهای بازنشستگی و شرکتهای بیمه و صندوقها و دولتهای خارجی و …) قرض میکند.
حالا چرا میگوییم «بازار بدهی»؟ برای اینکه من دارنده اوراق قرضه (یا حتی وام) میتوانم در یک بازاری اینها را به دیگران بفروشم. چون بازار است، ارزش روز طلبکاری از شرکت (نرخ روز اوراق) هم بر اساس نرخ بهره و درجه ریسک شرکت و نقدشوندگی اوراق و اینها بالا و پایین میشود. (البته دقت کنیم که در عمل عمده بازار بدهی در دنیا از نوع OTC – یعنی مبادله مستقیم بین دو نفر – است و تابلوی بورس به آن معنی ندارد.) خب نفر دوم برای چه حاضر است طلب من را بخرد؟ چون میتواند به جای من بعدا اصل و فرع پول را دریافت کند و این خودش قیمت دارد.
یک بازار بدهی فعال چه بازیگرانی دارد؟ بانکهای تامین سرمایه که واسطه عرضه باشند، شرکتهای اعتبارسنجی که درجه ریسک اوراق قرضه شرکتی را تعیین کنند، شرکتهای مبادلهگر که واسطه خرید و فروش اوراق در بازار ثانویه باشند، دادگاههای تخصصی برای رسیدگی به تجدید ساختار شرکتها در زمان ورشکستگی، رسانههای تخصصی که اخبار را پوشش بدهند و …
در نهایت به این نتیجه می رسیم که «بازار سرمایه معادل بازار سهام نیست، بلکه شامل بازار سهام و بازار بدهی و بازار مشتقات و خیلی موارد دیگر است.» پس وقتی میگوییم شرکتها به جای بانک باید از «بازار سرمایه» تامین مالی کنند، منظورمان این نیست که از «عرضه سهام» تامین مالی کنند، بلکه روش رایج «بازار بدهی» است.
دیدگاهتان را بنویسید